آسمانی شو تا خاک زمین خاکیت نکند...

آسمانی شو تا خاک زمین خاکیت نکند...

گنجینه ای برای سخن دل
آسمانی شو تا خاک زمین خاکیت نکند...

آسمانی شو تا خاک زمین خاکیت نکند...

گنجینه ای برای سخن دل

مسافر...

ای عاشقان ای عاشقان! 

دل را چراغانی کنید 

ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید 

معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش 

تا سرکشم من جرعه ای از ساغر و پیمانه اش... 

  

 

 

یار فراخواند مرا.... 

السلام علی علی بن موسی الرضا... 

نایب الزیارتون هستم... 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آیینه شبنم جمعه 22 آذر 1392 ساعت 11:36 http://ayineyeshabnam.blogsky.com/

خوشا آن جا که که یک معصوم خاک است
خوشا بوسیدن آن جا که پاک است
خوشا آیینه را شبنم فشاندن
خوشا در گل زیارتنامه خواندن
زیارتتون قبول و التماس دعا

delakam جمعه 22 آذر 1392 ساعت 02:48 http://toluesepid.mihanblog.com

عشق، رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم
سرِ بازار، که او منتظر ما نشود

لذت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟

من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود

هرقدَر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

بین زوّار که باشم؟ کرمت بیشتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

مرده را زنده کُند خواب نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دَم عیسا نشود

امن تر از حرمت نیست، همان بهتر که
کودک گمشده در صحن تو پیدا نشود

بهتر از این؟ که کسی لحظه ی پابوسی تو
نفس آخر خود را بکشد، پا نشود

دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود!

من دخیلِ دل خود را به تو طوری بستم
که به این راحتی آقا گره اش وا نشود

بارها حاجتی آورده ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو، الّا نشود

امتحان کرده ام این را حرمت، دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود...
ال دعا هم سفر...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.